تو شروع آسموني مي دونستم نمي موني
چشم تو آخر دنياس خودت اينو نمي دوني
داشتن و نداشتن تو گاهي سخته گاهي ساده
اگه راهي اگه بي راه منم و پاي پياده
آخ که چه ساده گم شدم تو غربت چشاي تو
سکوت شيشه ي دلم شکسته با صداي تو
آخ تمام لحظه هام اسمت يادم نمي ره
گذشته ها گذشته ها هيچ کي گناهي نداره
وقتي با تمام قلبم واسه زندگي مي ميرم
تن من مي لرزه اما تو را از خودم ميگيرم
من بي من من بي تو من از سايه فراري
مي شم اون حادثه اي که روزي بود و روزگاري
حالا من نه توي قصه نه تو آرزوم نه خوابم
اين سوال ساده ست چرا دنبال جوابم
آخ که چه ساده گم شدم تو غربت چشاي تو
سکوت شيشه دلم شکسته با صداي تو
آخ تمام لحظه هام اسمت يادم نمي ره
گذشته ها گذشته ها هيچ کي گناهي ندار
:: موضوعات مرتبط:
احسان خواجه اميري » براي اولين بار » من بي تو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 706
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16